هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

.

[ مونولوگ] 

خدایا فرمان بده چاله برام تبدیل به راه شه، راهی که توش سعادت باشه، خدایا حالمون بده، خدایا بیشتر از همیشه بتاب به ما.


[ دیالوگ ]

+ امید در دستان خداست

_ معنیش چیه؟

+ معنیش اینه که امید جاش امنه، دست امثال آدمایی مثل منو شما نیست که گمش کنیم. تو که میدونی من آدم اهل معنا و این حرفای بزرگ نیستم اما باید یه چیزی رو بفهمم که بتونم بگم. میدونی چی میگم؟

_ الان چی فهمیدی؟

+ فهمیدم که امید داشتن این نیس که یه چیزی بخوایی بعد بشینی پاش

_ یعنی چی بشینی پاش؟

+ یعنی منتظر باشی که اون چیزی که میخوایی بدست بیاری. این اسمش امید نیست

_ پس چیه؟ امید چیه؟

+ امید؟ امید یعنی که بدونی خدا هست، خدا بهترین ها رو واسه ادم میخواد.

_ اگه خدابهترین ها رو برامون نخواست چی؟

+ به نسبت گندی که زدیم اون چیزی که خداوند برامون تقدیر میکنه مطمین باش بهترینه، بهتره انگولکش نکنیم چون خراب تر میشه بعد خدا دوباره مجبوره به نسبت خرابکاری جدیدمون.‌‌..

_ خیله خب دارم میفهم، دیگه نمیخواد حرف بزنی.


[ مونولوگ] 

خدایا امیدوارم، یعنی باور دارم که هستی. خدایا امیدوارم، یعنی ایمان دارم که تنها یکی هستی. خدایا امیدوارم ، یعنی ذره ذره وجودم حضورت رو احساس میکنه، همینجا نزدیک من. خدایا امیدوارم، چون میدونم نگام میکنی و من زیر نگاه تو جام امنه.  نا امیدی کتمان توئه ‏و کتمان گرِ قدرت تو حقیر زندگی میکنه‌. خدایا توبه میکنم از نا امیدی.


+ فیلم سایه

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۷ ، ۰۱:۴۱
نارِن° جی

.

جا داره یادی کنیم از پلان کشیده شده ی گوشه ی جزوه ایستایی ام که شامل خودم و رفیق جان است روی صندلی های کلاس در حالیکه از هر طرف تحت نیروی تنشی هستیم! (بجز از سمت حاجی!)

۰ نظر ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۸:۱۷
نارِن° جی

.

شما که بیایین، دست میبرم رو ضبط ماشین و دوباره غرق میشم توی شجریان ها و ناظری ها، دوباره دلم گرم میشه، گنده میشه، دیگه دست میکشم از این فلدر لول گوش کردن ها، از این دل نازکی ها

۰ نظر ۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۵:۵۲
نارِن° جی

.

من "نا زا" شدم و رفیق جان "نا سا"

و من اینطور نگاه میکنم که اضافه شدن این "نا" ها به اول اسم هایمان _هر چند دردناک است، هرچند غصه آور است، هر چند گوشه ی چشم خیس کن است، هر چند دل کندن به همراه دارد_ شروع راهی است برای رسیدن به چیزهایی که میخواهیم :)

۰ نظر ۱۰ تیر ۹۷ ، ۱۳:۱۴
نارِن° جی

.

گفتیم خب چرا اسم ما رو ننوشتین وقتی رفتیم داخل؟!

گفت چون شما کتک خورده این!

و ما چه قدر خندیدیم

۱ نظر ۰۹ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۵
نارِن° جی

.

پارسال چه قدر خندیدم به نوشته روی کارت و برای همه تعریف کردم.

امسال تلخ خندیم به نوشته روی کارت و نتوانستم برای هیچکس تعریف کنم.

+ و من ادامه میدهم، با این امید که این آغاز راهم باشد

+ کلمه زائو و نازا هیچ ربطی به زن حامله، بچه و هیچ کدام از این ها ندارد!
۱ نظر ۰۹ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۲
نارِن° جی

.

میگه خب فهمیدیم غلطِ بدی کردیم و دیگه از این غلطا نکنیم، تجربه شد واسمون. میگم کاش اونقدر بزرگ شیم که دیگه از این غلط های ترسناک نکنیم.

+ و خدا خودش پشت و پناه ما و کله خری های مان باشد!

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۶:۴۰
نارِن° جی