هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۰۲ ب.ظ

بدی هامو به زبون آوردم. گفتم که توی پیدا کردن و بخاطر سپردن آدرس خنگِ مطلقم، که جهت یابیم داغونه، که چه قضاوت های اشتباهی در مورد مردم میکنم، که روی ملت اسم میزارم، که اسم ماشین هارو بلد نیستم، که بدغذاییم رو مخه، که ببین ماشین و کفشم رو چه خاکی میکنم، که وقتی میرغضب نامی اومد گریه کردم، که وقتی رفت هم همینطور، که چه وسواس عجیبی دارم در مورد جمع آوری اشیاء از نظر دیگران بی ارزش، که چقدر سخت دل کندم توی دوتا مهاجرت هام، که سخت عذرخواهی میکنم، که لجبازم گاهی، که بیخودی دست و پای خودمو بستم و هم ادامه دادن کارم سخته هم دل کندن ازش، که خلاصه من اینطوری ام دیگه.
بعضی چیزهارو به زبون نیوردم. نگفتم که میتونم حمایت گر باشم، که آدم هارو سوق میدم به سمت خواسته هاشون، که شنونده ی خوبی ام، که معنی تعهد رو میفهمم، که چه قدر رفتارهای اشتباهی که داشتم اصلاح کردم، که بخاطرش به خودم افتخار میکنم، که مسائل مادی برام بی ارزشه، که هیچ کسو با معیار پول نمیسنجم، که راز دارم، که قضاوت های مثبت هم درمورد آدما کم ندارم، که واسه رفیق هام واقعا رفیقم، که مستقلم، که چیزی به اسم چشم و هم چشمی توی وجودم ندارم، که حسادت رو نمیفهمم و نمیدونم، که بلدم با چیزهای کوچیک شاد شم.

۹۸/۱۲/۰۷
نارِن° جی

نظرات  (۱)

۰۷ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۴۶ در مسیر شدن

و اینک بایست عارض شد خدمت جانتان:

که چنین خوب چرایی ... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">