.
پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۱۰ ب.ظ
ندیده بودمش، ولی خودم عکس هایش را مات میکردم، خودم متنش را برای گذاشتن در کانال آماده میکردم، خودم خبر دادم عمل پیوندش با موفقیت انجام شده. خوشحال شده بودم از اینکه میگفتند هر وقت به دیدنش میروند پشت هیچ چراغ قرمزی معطل نمیشوند. بغض کرده بودم وقتی فهمیدم تومور جدیدی در مغزش... ندیده بودمش و دیگر هیچوقت نمیبینمش...
+ خوابش را دیده بودند که برای مادرش پیغام داده ناراحت نباشد، چون حالا دیگر میتواند ساندویچ بخورد
۹۶/۰۶/۲۳