هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

.

من فکر میکنم چه -در ایران- بمونیم و چه -از ایران- بریم دچار احساس عدم تعلق وحشتناکی هستیم. تعلق به چیزی که نگهمون داره و ما خودمون رو جزئی ازش بدونیم. تو خیابون با هم نامهربونیم چون به نظر میاد آدم هایی که میبینیم یک بار مصرفن، خیلی وقتا بدترین رفتار رو میکنیم با هم چون مطمئنیم دیگه با هم چشم تو چشم نمیشیم. برف توی کوچه رو پارو نمیکنیم چون فکر میکنیم وظیفه ما نیست و یکی دیگه باید انجامش بده و به ما چه اگه کسی زمین میخوره. کنار دریا و جنگل مملو از آشغاله چون اونجا رو واقعا متعلق به خودمون نمیدونیم. ساختمونای قدیمی و اصیل که تاریخی پشت شونه خراب میشن، بخاطر همین عدم تعلق. شکل شهرمون هر ۱۵ سال یک بار داره عوض میشه. و بخاطر همین عدم تعلقه که قبل از اینکه به سهم خودمون تو درست کردن خرابی های کوچیک و بزرگ اطرافمون فکر کنیم، به رفتن یا فرار کردن فکر میکنیم. من فکر میکنم اون چیزی که باید در هم تقویت کنیم امید نیست، وطن پرستی و نوع دوستی و دعوت به اخلاق هم نیست. بلکه حس دوباره ی همین تعلقه. حسِ جزئی از چیزی بودن...

 

برگرفته از پادکست رادیو مرز

۰ نظر ۲۹ مهر ۹۹ ، ۲۱:۲۸
نارِن° جی

.

یاری اندر کس نمیبینیمُ از این صحبتا.

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۹ ، ۱۷:۴۳
نارِن° جی

.

و بهترین همان بود که کیهان کلهر گفت:

جان از تن آواز رفت...

۰ نظر ۱۸ مهر ۹۹ ، ۲۳:۱۲
نارِن° جی

.

شاه اگر عادل نباشد مُلک ویران میشود...

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۹ ، ۱۸:۰۳
نارِن° جی

.

باز خوبه ۴۰ سانت اضافه ی آهن کشی های سمتِ غربِ رمپی که هر روز از جلوش رد میشمُ بریدن. اونم روزی که تعطیل بود. شاید همین ماجرا یه کم به بهبودِ بازوی دست چپم کمک کنه! سخت بود هر روز ۴ بار از جلوی یه اشتباه رد شم!

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۹
نارِن° جی

.

دلم میخواست بگم:
ای پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما
به کجا میری عزیزم قفسه تموم دنیا.
به جاش یه منطقیِ کوفتیِ درون دارم که گفت:
بالاخره هر کی نظر خودشو داره دیگه.

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۹ ، ۲۲:۵۷
نارِن° جی