هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۲ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

.

+ هنوز که هنوزه وقتی یه وسیله از یکیُ خراب میکنم، یا یکیُ عصبی میکنم و میدونم که من مقصرم، یا ناخودآگاه به دست و صورت یکی آسیب جسمی میزنم، همون نگاه شیطنت آمیزمُ میکنم و میخندم و طبق عادتِ ابن جور موفع هام میگم سلام!

+ انسانم آرزوست، انسانی که بفهمه معنی این سلام ها رو!

۱ نظر ۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۳:۵۶
نارِن° جی

.

+ سلام، خوشالی؟
- خوشالم! خوشالی؟
+ خوشالم!


" از دیالوگ ها"

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۸ ، ۲۰:۱۲
نارِن° جی

.

از یک طرف بنزین هایی با کیفیتی افتضاح عرضه و از طرف دیگر برج هایی در مناطقی که نباید ساخته میشود. و همه این ها بدون ذره ای اهمیت دادن درباره ی "مردم" اتفاق میفتد. و بعد به وقت آلودگی هوا، همان "مردم" باید همیاری و همکاری خود را نشان بدهند و وسایل نقلیه شان را کنار بگذراند و در این آلودگی خودشان را به مترو، اتوبوس و تاکسی برسانند و طرح زوج و فرد را از درب منزل اجرا کنند...

۱ نظر ۲۴ آذر ۹۸ ، ۲۳:۵۴
نارِن° جی

.

یا شیخ! من تو را قربان! یا شیخ من تو را غش! 
امسال با ما به از این باش که با خلق جهانی!
اگر بخواهم رک باشم باید بگویم این قربان صدقه ها به این خاطر است که امسال مراعاتم را بکنی! چون اگر شب یلدای پارسال را یادت باشد کار درستی در حق من نکردی: ما مانند هرسال در جمع زیادی از افراد خانواده و نزدیکان نشسته بودیم، مانند هر سال دیوان شعر جنابعالی را برداشتند و از بزرگ به کوچک شروع کردند! به من که رسید شما از غم هجران و فراق گفتی! از آنجا که برای همه از خوشبختی و روزهای زیبا گفته بودی دیگران گفتند یک بار دیگر برایت فال میگیریم! آنوقت جنابعالی همان مفهوم قبلی را جان گداز تر کردی و تحویل دادی! دیگران گفتند تا سه نشه بازی نشه! یک بار دیگر هم برایت فال میگیریم! و آنوقت تو آنچنان شوری به شعرت افکندی و همان مفهوم را با چنان آه و فغانی تکرار کردی که دیگران گفتند تو فقط آدرس بده! ما خودمون میریم مشکلاتتون رو حل میکنیم! :|
یا شیخ! من تو را قربان! یا شیخ! من تو را غش!
امسال با ما به از این باش که با خلق جهانی!

۱ نظر ۲۴ آذر ۹۸ ، ۰۸:۴۰
نارِن° جی

.

قسم به پیاده روی در کوچه پس کوچه های قدیمی تهران...

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۸ ، ۲۲:۰۳
نارِن° جی

.

وقتِ بارون، یکی "ببار ای بارون ببار، با دلم گریه کن خون ببارِ شجریانِ پدر" میچسبه؛ یکی هم "من کجا باران کجای شجریانِ پسر".

۰ نظر ۱۷ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۸
نارِن° جی

.

من دلم تنگ شده

تنگ شده

تنگ شده

برای چیزهایی که اتفاق نیفتاده...

۱ نظر ۱۶ آذر ۹۸ ، ۲۳:۱۳
نارِن° جی

.

قسم به کوه نوردی تا ارتفاع سه هزار  و صد و شصت و سه متری در برفِ نرمِ تازه ی پودری

۱ نظر ۱۵ آذر ۹۸ ، ۲۱:۴۵
نارِن° جی

.

همین که اینجایین و به هزار بهونه و کلک نمیزارین وسط راه پیاده شم یعنی نعمت. نعمت های به جا مانده از شهر ستاره ها :)

۲ نظر ۱۴ آذر ۹۸ ، ۲۱:۵۳
نارِن° جی

.

نفسَت اَژدرهاست

اَژدرهاست

اَژدرهاست،

او کی مرده است؟

 

"جناب مولانا"

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۰
نارِن° جی

.

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

 

"سیف فرغانی"

 

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۰:۰۴
نارِن° جی

.

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
والله که شهر بی تو مرا حبس می‌شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
گفت آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوست

"جناب مولانا"

 

+ آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوست...

۰ نظر ۱۲ آذر ۹۸ ، ۲۳:۴۹
نارِن° جی

.

این یک سال و کمی ماه کار کردن به من فهموند قضاوت کنِ وجودم موجود بیشعور و خنگیه! بیشعوره چون نباید وجود داشته باشه و قضاوت کنه؛ خنگه چون اغلب اشتباه میکنه، اگه اشتباهم نکنه خیلی تند پیش میره!
+ قضاوت کنِ وجودم بعد از دیدن آقای شین سریع نظریه داد که اون خیلی پست فطرته و مدام در حال خیانت به نامزدشه! تا اینکه گذشت و الان نامبرده شاهده که چقدر نامزدش رو دوست داره و بهش متعهده‌ و با چه وسواسی از نامبرده در مورد کادوهایی که میخواد برای نامزدش بخره و اونُ سوپرایز کنه سوال میپرسه.
+ ‏قضاوت کنِ وجودم بعد از دیدن آقای میم حس کرد چقدر میتونه بعنوان برادر بزرگتر روش حساب کنه و اون چقدر آدم خوبیه! تا اینکه گذشت و الان نامبرده تجربه دردناکی داره از حرفهایی که بهش زده.
+ ‏ قضاوت کنِ وجودم بعد از دیدن آقای پ و صحبت های رد و بدل شده وقت برگشت به خونه توی ماشین، های های گریه کرد و غصه خورد و به این فکر کرد که چطور باید این آدم رو تحمل کنه! تا اینکه گذشت و موقع رفتنِ آقای پ، نامبرده وقت برگشت به خونه توی ماشین، های های گریه کرد که ای کاش این آدم نمیرفت، که ای کاش یه کم بیشتر ازش یاد گرفته بود.
+ قضاوت کنِ وجودم بعد دیدن آقای سین با حجم موهای سرش مشکل داشت و معتقد بود از این آدم های انتلکتوئلی محسوب میشه که درونِ خالی ای داشته باشه! تا اینکه گذشت و فهمید اون آدم چقدر بهش شبیهه! و حتی ازش یاد گرفت هیچوقت یه آهنگ، یا یه تصنیفُ همینجوری گوش نده و هرچیزی رو با آلبومش، با درآمد ها و پیش درآمدهاش گوش بده.
+ قضاوت کنِ وجودم بعد از دیدن آقای عین اونو پرحرفِ چرت و پرت گویی دونست که تحملش حتی برای لحظه ای هم سخت بود، تا اینکه گذشت، و نه اینکه اون آدم دیگه پرحرفِ چرت و پرت گو نباشه ولی یه خوبی هایی هم داره، خوبی هایی که بدی هاشو کمرنگ میکنه.


+ و همه ی این ها منو میترسونه‌.میترسونه از حذف آدم هایی از زندگیم که براساس قضاوت های اولیه ام اتفاق افتاد. آدم هایی که شاید اگه بودن یکی از بهترین های زندگیم میشدن.

۰ نظر ۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۹:۳۱
نارِن° جی

.

لعنت به اونی که اومد سمپل فلش تانک دیواری توکارُ گذاشت تو اتاق ما! ملت یا رد میشن و هی دکمه سیفون رو میزنن بعد صداشو شبیه سازی میکنن! یا با هم مسابقه میزارن که کی بهتر صداشو درمیاره! یا در مورد تفاوت دو دکمه ی روش میگن که یکیش خفیف تر کارشو انجام میده یکی شدیدتر، یکی واسه شفاهیه یکی کتبی! یا بیماری های ناشی از استفاده از سرویس ایرانی و فرنگی رو با هم مقایسه میکنن و به این نتیجه میرسن اونی که زمان استفاده اش ازسرویس کمه ایرانی بدردش میخوره و درصورت استفاده طولانی مدت ازش باید از فرنگی استفاده کنن! خلاصه بگم که اسیری شدیم! :|

۰ نظر ۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۱:۰۲
نارِن° جی

.

من اگه فرندزُ نداشتم که بشینم پاش، چه جوری باید غم و غصه ی ایجاد شده توسط آدمای کره زمینُ تو دلم تحمل میکردم؟!

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۸:۵۳
نارِن° جی

.

تو "جاناموسی" مترو قسمت مردونه وایساده بودیم ولی "ناموس‌بان" نداشتیم!

۰ نظر ۰۷ آذر ۹۸ ، ۲۲:۵۲
نارِن° جی

.

میگم گالریُ که داشتیم تو عرش بودیم! الان تو فرشیم! اونموقع خودمون واس خودمون تصمیم میگرفتیم، خودمون مشخص میکردیم کی بریم کی نریم، چه کاری قبول کنیم و چه کاری نه. ولی الان چی؟! بعضی وقتا حس میکنم یه رباتم که تو برنامه زمانبندیم واسم تعریف میکنن از فلان تاریخ تا فلان تاریخ فلان کار و بعدش بهمان کار باید انجام بشه! بدترش اینکه همه اینها بدون کوچیکترین نظر سنجی از خودم صورت میگیره! اینجور وقتاس که بهم برمیخوره، بخاطر اینجور چیزاس که میگم الان تو فرشیم، اونموقع تو عرش بودیم، اینجور موقعیت هاس که دلم هوایی میشه...

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۳
نارِن° جی

.

 قسم به پیرمردِ توی پارک که روی نیمکت نشسته و میخونه:

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی...

قسم به پیاده روی توی همون پارکی که پیرمرد روی نیمکتش نشسته.

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۸ ، ۱۶:۴۷
نارِن° جی

.

"از چشم افتادن" چیز عجیبی است. در فرهنگ لغت دهخدا یعنی: بی اعتبار شدن. در فرهنگ لغت من یعنی: رسیدن به درجه ی بی تفاوتی نسبت به کسی، آنجا که نه از آن شخص ناراحتی و نه خوشحال؛ آنجا که دیگر هیچ چیزی وجود ندارد.

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۸ ، ۱۰:۱۶
نارِن° جی

.

امان از بوهایی که وقتی میرسن به مشامت تو رو میبرن به سالهای قبل. بوهایی مثل عطری که توی حافظه میمونه، یا مثل بوی کرم دستِ سینره توی حافظه‌ی من.

۰ نظر ۰۳ آذر ۹۸ ، ۱۴:۵۲
نارِن° جی

.

کاش میشُد میییییبُردی منُ با آغوشی

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۸:۳۵
نارِن° جی

.

امشب مثل اون شباس که آسمون پر دودِ بالای سرم با طی چند کیلومتر تغییر کرده بود و شده بود آسمون پرستاره. یا مثل اون یکی شباس که آسمون پر ستاره ی بالای سرم باز با طی همون کیلومترها تبدیل شده بود به همون آسمون پر دودِ قبلی. امشب با اینکه هیچ کیلومتری رو طی نکردم و آسمون بالای سرم همون آسمونیه که بود، ولی امشب مثل همون شباس، همون شبا که حس میکردم:
من اینجا تا دلت بخواد تنهام
من اینجا تا دلت بخواد غمگینم 

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۸ ، ۰۱:۳۶
نارِن° جی