هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

این موجود گرد قلمه کوچک مچ دستم که دکترها گفتند _ازانجاییکه عصب مچ دست خانم ها حساس تشریف دارند_ زمان های استرس و اضراب به سراغت میاید، باید بداند که به جان خودش الان اوضاع عادیست و حضور نابهنگامت در این زمان کاملا بی معنیست! لطفا آب شو چند صباحی، قول میدهم زمان استرس خودم صدات کنم، به جان خودت قسم

۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۶
نارِن° جی

.

اقای سین با ان همه ابهت ( ابهت دراینجا یعنی عرضی چند برابر عرض من و تیپی کاملا مردانه، بدون هیچگونه سوسول بازی امروزی ) با ذوق و شوق فراوان از پیچاندن کلاس هایش میگفت، ایشون کلاس های a و b * رو میپیچونن و بعد کلی با خودشون حال میکنن که عجب بچه های باحالی تشریف دارن!

* کلاس های a و b: این دو کلاس اساتیدی بسیار روشن فکر دارن که هیچگونه حضور غیابی در کلاس انجام نمیدن

پیوست: بنده فقط در عجبم این شخص و اشخاص مشابه ایشان که کم هم نیستند در کلاسمان با چه رویی جک های " دختره میگه ۱۹.۷۵ رو ۲۰ میدین و پسره میگه ۹.۷۵ رو ۱۰؟ "  درگروه مسخره وایبری شان میفرستند و بعد هار هار میخندند؟! 

۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۰
نارِن° جی

.

درحالیکه بنده با ۱۶۴ سانت قد، دانشجوی سال سوم دانشگاه، بر روی تخت بیمارستان سرم به دست افتاده ام، کودکی پریشان کنار دستم تند تند تکرار میکند نی نی اوخ‌ شده، اوووخ. 

+ درعجبم پس کی قراره به جای نی نی به خاله تبدیل شم

۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۵
نارِن° جی

.

اینقدر جالب است این استاد دانش خانواده مان، خلاصه کلامش این است که بچه‌ خوب است، تا میتوانید بدنیا بیاورید! و بعد اضافه میکند تحقیقات نشان میدهد یک زن تا ۴۵ سالگی اش که بچه بدنیا بیاورد خوب است، هرچند قبلا میگفتند تا ۳۵ ولی تحقیقات آن زمان براساس سیاست قبلی جامعه بوده...

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۱
نارِن° جی

.

باید یک برج بلند باشه و‌ من، باید یک برج خیلی بلند باشه و کره زمین و من،‌باید یک‌برج خیلی بلند باشه و کره زمین و من و یک دست خیلی دراز.

باید x ها رو از فلان محور جغرافیایی بلند کنمو بببرمشون کنار y هاشون.

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۷
نارِن° جی

.

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

طاقت بار فراق این همه ایامم نیست


چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم

به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست


دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی

به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست


جناب سعدی ^_^


۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۵
نارِن° جی