هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۴۵ ب.ظ

گفتم: اولین روزِ معمارِ بعد از گرفتنِ مدرکمون مصادف شده بود با ساخت اولین محصولمون. دومیش مصادف بود با اولین سفر مستقل طورِ کاری مون. سومیش، هرچند با برنامه ی ذهنیم فرسنگ ها فاصله داشت، اما مصادف شده بود با اولین جلسه چهارنفره ی کاملا معمار طور. گفتم: مثل اینکه فردا روز معماره، ولی بنظر نمیاد هیچ اتفاق جذابی توش بیفته، بنظر یه روزه مثل روزای قبل. گفتم و تو چشام اشک جمع شد. گفتم و آهنگ امشب همه غم های عالم را خبر کنِ سپیده رئیس سادات رو پلی کرد‌م.

۹۹/۰۲/۰۲
نارِن° جی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">