.
شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ ق.ظ
اولش مثل رابین فریک زدم از فریکی که زدم و نوشتم:
+ به گمونم اینجا همونجاییه که میتونه منو از آهنگِ دوست داشتنیم "یه جوری" کنه! و اینجا هیچ کلمه ای معادل"یه جوری" پیدا نمیشه انگار. یه چیزی نه به شدت کلمه ی نفرت یا انزجار، نه به شدت افسردگی کلمه ی ناراحت یا غصه دار، نه به شدت هیجان کلمه ی خشم یا عصبانیت. یه چیزی بین همه ی این ها، با شدتِ کمتر.
بعد ترش، یه ذره آروم تر که شدم، نوشتم:
+ ز کار و بار و یار و حال و فال و دل در گذر.
۹۹/۱۲/۰۹