.
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۱۸ ب.ظ
اونقدر همه چیزِ این خطه آشفته شده که
آدم دوست داره امید داشته باشه که:
پیدا کنیدش دوباره
بگو دوباره بمیرد
شاید دستم را بگیرد
پیدا کنیدش دوباره
هی هی سیرا ماسرا
سیرا ماسرای تنها
زخمی، پیدا کن مردی را
که بخواند چه گوارا
ولی اونقدر همه چیزِ این خطه آشفته شده که
آدم نمیتونه حتی امید داشته باشه و:
دست به هر جای جهان که کشیدیم
سُر بود و بالا رفتن مشکل
هیچ بادامکی بر سفرهی ما نگذشت
هیچ کار معلوم نشد
به باد رفتیم بر هر چه که وزیده بود قبل از ما
وزیده بود بادِ فنا
۰۰/۰۵/۲۲