.
چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۹ ب.ظ
بعدش هم به گل گیسو گفته برود کارتون ببیند و او که ازش پرسیده مگر میخواهد کجا برود بهش گفته میخواهد برود توی کمد بابایی بنشیند و یک کم بو بکشد.
کاری که توی خانهخ ما رسم بود و هروقت که یک کدام از ما دلش برای آن دیگری تنگ میشد میرفت توی کمد اتاق او و چند دقیقه ای توی کمد او، همه چیز را بو میکشید و ریه هایش را از عطر تن و لباس ان دیگری پر میکرد.
کافه پیانو
+ حس همزاد پنداریم با این قسمت آتقدر زیاد بود که به چکه افتادم
۹۴/۰۵/۲۸