.
پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۰۴ ب.ظ
توی شهرِ آسمونِ پر دود بودم اما انگار تو شهر ستاره هام. اسمش سالن مولوی بود اما انگار من توی پلاتو صنعتی ام. سال ۱۴۰۲ بود اما انگار من برگشته بودم سال ۱۳۹۲. توی این ۱۰ سال خیلی چیزا خیلی عوض شده اما من یه بار دیگه تجربه کردم همون حسِ ۱۰ سالِ قبلُ و به رسمِ منِ ۱۰ سالِ قبل: و قسم به تئاترِ لعنتیِ عزیزِ دل :)
+ امشب بیشتر از هر کسی جای دوستی خالی بود که اینقدر دوست بود که اسمش بود رفیق جان، که بعدش بشینیم تو ماشینُ هیچی نگیم تا قشنگ بشینه تو جونمون. و لعنت به گذرِ ۱۰ ساله ی زمان که چقدر عوض میکنه همه چیزُ.
۰۲/۰۲/۱۴