.
جمعه, ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۰ ق.ظ
حرف از جوون های از دست رفته شد، پریدم وسط. حرف از داغون بودن صدا سیما شد، پریدم وسط. حرف از فلان ساختمون شد، پریدم وسط. حرف از آهنگ داریوش شد، پریدم وسط. حرف شدُ پریدم وسطُ جاهاییش که خنده دار بود خندیدم و جاهاییش که حرص درآر بود حرص خوردم. همه کار کردم بجز چیزی که دلم بیشتر از همه میخواست. با لبِ خندون و کلی آرزوی خوب بغلش کردم و بعد تو تنهاییِ خودم نشستم سرِ چیزی که دلم بیشتر از همه چی میخواست... گریه ای که دیگه بند نمیاد...
۰۲/۰۷/۲۱