.
سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۴۱ ق.ظ
وقتی گفت چی بهش گذشته اشک توی چشمام جمع شد. و من دلیلِ این اشک رو نفهمیدم، چون نه اونقدر بزرگوارم که غم این اتفاق چشم هامُ اشکی کنه، و نه اونقدر بدجنس که از شادیش اشک ذوق بشینه تو چشمم! گذشت تا روزی که این ماجرا رو برای سومین بار تعریف کردم. تازه اونجا بود فهمیدم دلیلِ اشکِ تو چشمم چی بود. اُبهتِ اینکه چقدر زمین گرده...
۰۴/۰۳/۲۱