.
شنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۴، ۰۸:۲۷ ب.ظ
سرش رو تکون داد و با تاسف گفت برای هرکی تعریف میکنم باورش نمیشه یه همچین کاری با بچه هاش میکنه!
و من فکر کردم به همون تعداد انگشت شماری که کاری که خودش با بچه اش کرده بود رو برای کسی تعریف کردم. آخرین و سخت ترین و تلخ ترین بار همونجایی بود که به خودم اومدمُ دیدم میخوام ثابت کنم که واقعا این بچه و والد باهم نسبت خونی دارن! چون طرف بدجوری باورش نمیشد یکی یه همچین کاری با بچه ی خودش بکنه!
اما عجیب تر از همهاینا میدونی چیه؟ اینکه چه گرده زمین! چه گرد!
۰۴/۰۶/۰۹