.
شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ب.ظ
باید از تک تک اکسیژن های موجود توی هوا لذت برد، از آسمان آبی، مسیر های کم ترافیک، آرامش زندگی، شب های سرد و پتویی. باید رفت سراغ خطاطی، گره چینی، گلیم بافی. باید کتاب خوند و فیلم دید. باید یک پشنگ نواز خوب شد. باید به فکر بچه ها بود. اصلا باید تک تک لحظات این یک سال باقی مانده در این شهر را زندگی کرد. باید یک مجسمه ی خوش تراش آماده کرد، یک مجسمه ی خوش تراش که آماده باشد برای ادامه ی زندگی
+ به زودی خواهی دید که من چگونه از درون این قطعه سنگ عظیم حجیم بدهیبت، مجسمه یک آواز مهرمندانه را بیرون میکشم... یک آواز، به نرمی پر کاکایی ها، به نرمی نگاه یک کودک گیلک، به نرمی نگاه یک عاشق صادق محتاج به معشوق مهربان دست نیافتنی
" نادر ابراهیمی "
۹۵/۰۶/۲۷