نامبرده به دنبال خریدن چیزی بود که سال های سال باقی بماند،
که هر وقت چشمشش به آن افتاد یادش بیفتد اولین پول حاصل از کارش را
+ ما به فدای صندلیِ چوبیِ نارنجی رنگِ عزیزمان :)