.
جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۱۹ ب.ظ
دقیقا یازده مرداد نود و هفت بود که روی جدول های جلوی شاه نعمت الله ولی نشستیم و من غم زده به روبرو خیره شدم. دقیقا یک سال بعدتر، یعنی یازده مرداد نود و هشت روی جدول های مشرف به زمین تنیس باشگاه انقلاب نشستیم و من به روبرو خیره شدم. فکر میکردم باز هم برگردم به مرداد کوفتی نود و هفت، همونطور که یازده تیر نود و هشت... اما عجیب بود! برنگشتم.
+ و من خوشحالم و به این فکر میکنم که میشود تمام شده باشد؟ که گذشته باشد؟ که کاش تمام شده باشد، که گذشته باشد، که نشود فردا بشود و من باز هم غصه بخورم
۹۸/۰۵/۱۱