هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

خیلی سال پیش وقتی پشت ویترین مغازه دیدمش عاشقش شدم،
 و حالا هم بعد از خیلی سال وقتی بین وسایل قدیمی دیدمش باز هم :)
۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۲
نارِن° جی

.

تک تک سلول های بدنم مشتاقانه منتظر گرم شدن هواست, که برسه روزی که با بچه ها بریم بستنی فروشی و بهشون بستنی اسکوپی بدیم، هر رنگی که دلشون خواست و از اونجا بریم شهربازی، هر چقد بازی که توانشون اجازه داد، و بعدش هم بریم پیتزایی و به قول خودشون بهشون ساندویچ کوچولو بدیم، هر چقد که معده های کوچولوشون جا داشت ^_^

ما و بیست و چهار تا بچه قد و نیم قد

۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۵
نارِن° جی

.

:) چه لبخندی میاره خنده استاد بسطامی

+ فایل صوتی کلاس اواز استاد شجریان و بسطامی

۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۲۰
نارِن° جی

.

یکی از کلاس های نامبرده کلاسیست هجده، نوزده نفره که یکی از ویژگی های این کلاس این است که همه دانشجویان برای بار دوم درحال خواندن این درس اند و ویژگی دیگرش این است که استاد به گونه ای به بچهای کلاس نگاه میکند که گویی تعدادی گوسفند با مقنعه سمت راست کلاس، و تعدادی گوسفند بدون مقنعه سمت چپ کلاس نشسته اند!
۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۰۰
نارِن° جی

.

یکی از خوشی های زندگی دیدن ماه شب چهاردس :)

 این فرصتو چهاردهم هر ماه از دست ندیدن :)

۰ نظر ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۶
نارِن° جی

.

مرا هزار امید است و هر هزار *

 هیچ  دلم نمیخواهد تو باشی

لعنتی

 

* سیمین بهبانی

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۲۶
نارِن° جی

.

شراب لعل و

جای امن و

یار مهربان ساقی...

دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد؟


" حافظ "

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۳
نارِن° جی

.

" ما که رسوای جهانیم

  غم عالم همه پشم است "

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۰۸
نارِن° جی

.

عجب شباهت عجیبیست بین محمود و مسعود و حامد، یکی از نوع احمدی نژادس اش و دیگری از نوع ده نمکی اش و آن یکی از نوع زمانی اش، یکی در حوزه مثلا سیاست و دیگری در حوزه مثلا سینما و آن یکی در حوزه مثلا موسیقی :|

۰ نظر ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۱۸
نارِن° جی

.

خوی بد دارم

ملولم

تو مرا معذور دار

خوی من کی خوش شود

بی روی خوبت ای نگار؟


" مولانا "

۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۴
نارِن° جی

.

یکی از بزرگترین خوشی های دنیا تاب بازی همراه با گوش کردن به آهنگ کلاه قرمزیه :))

۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۵۹
نارِن° جی

.

اوضاع طوری شده که با خودم میگم:


اگه بخوام ارشد بخونم چیکار کنم؟

اگه ارشد نخونم چیکار کنم؟


اگه ازدواج کنم بعدش چیکار کنم؟

اگه ازدواج نکنم چیکار کنم؟


اگه بخوام برم سرکار چیکار کنم؟

اگه نرم سرکار چیکار کنم؟


+ یعنی اوضاع داغون، داغونِ داغون

۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۲۵
نارِن° جی

.

نامبرده دارای دو لنگ نسبتا دراز است که هیچ وقتِ خدا هیچ جا به راحتی جایی جا نشد، اگر هم شد باعث رنجش دیگران شد!

۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۸
نارِن° جی

.

+ لطفا با صدای شجریان خوانده شود و البته از آنجایی که امکانش نیست پس لطفا با صدای خوانده شده توسط شجریان گوش داده شود



 " نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار "
۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۲۶
نارِن° جی

.

گر تو پنداری 

به حُسنِ تو نگاری هست،

 نیست

ور تو پنداری

 مرا بی تو قراری هست،

 نیست

 :)


" مولانا "

۰ نظر ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۳
نارِن° جی

.

خوشبختی، نامه ای نیست که یک روز نامه رسانی زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دست های منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر... به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر


- چهل نامه کوتاه به همسرم، نادر ابراهیمی -

۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۱
نارِن° جی

.

نوشتن: یک چیز کوفتیه عجیب

+ این چیز کوفتی عجیب چیز دوست داشتنی ایست، هرچند اگر بی سر و ته باشد، بی مخاطب، بی ارزش؛ ولی دوست داشتنی ست

۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۳۷
نارِن° جی

.

چه چسبد دلشدگانِ علی حاتمی ^_^


ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم

ما کشته ان مه رخ خورشید کلاهیم

ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم

صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما

در این سر بی سامان، غم های جهان با ما

با ساز و نی، با جام و می، با یاد وی

شوری دگر اندازیم، در میکده ی جان

۱ نظر ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۴۰
نارِن° جی

.

تو با تفنگ اسباب بازیت,  تفنگ اسباب بازی ساخته شده با لگو هایت, با همان دست های کوچکت به من شلیک میکنی, و من میمیرم, ولی حیف که بازیگر خوبی نیستم, تو میخندی و از تکان خوردن پلک هایم حرف میزنی

۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۴
نارِن° جی

.

برای اولین بار، وقتی دیگران داشتن مایحتاج زحمتم رو نوش جان میکردن، توی دلم فحش ها به سمتشون روانه نمیکردم, فحش هایی مبنی بر اینکه حیف از اون وقت نازنینم که نتیجه اش در عرض چند دقیقه به سمت معده و بعد از اون هم به صورت پسماندهایی به سوی فاضلاب میرن؛ 


برای اولین بار فقط نگاه کردم، لذت بردم، و به هیچ پسماندی هم فکر نکردم :)

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۶
نارِن° جی

.

+ من یه موجود لاک لاکی به تمام معنام، البته نه روی ناخن ها, بلکه روی دست, صورت, شلوار و شال :))

+ اگرچه هیچوقت جزء دخترهای لاک دوست نبودم، ولی مگه میشه وقتی داری واسه بیست تا بچه قد و نیم قد لاک میزنی، فک نکنی لاک زدن بهترین کار دنیاست؟!

+  وقتی فهمیدم رقیه لاک قرمز دوس داره, قرمز و آبی رو خودم برداشتم, زرد و سبز رو دادم رفیق جان! ینی همچین موجودی هستم من!

+ بنده بشخصه غش میکنم برای امیرعلی چهارساله ای که گفت من مرد ام, مرد که لاک نمیزنه ^_^

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۵
نارِن° جی

.

منِ تنبل توی اشپزی، در به در دنبال درست کردن ژله های تک نفره ام، از همان مدل ژله های مخصوص!

 

دلِ لعنتیِ من برای بغل کردن دختر جدیدا اضافه شده به خونه جدیدش تنگ ِ تنگِ، برای بازی کردن با امیر علی شیطون، برای شعر خوندن با دو دختر ساکت و خجالتی، حتی برای گریه های دائم و بی دلیل سهیل

 

فکرِ لعنتیِ من از تجسم دادن ژله های دست ساز جینگول پینگول به بچه ها، غرقِ غرقِ خوشحالیه :)

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۵۶
نارِن° جی

.

بنده یک مادربزرگ دارم که دست هاش سبزترین دست های دنیاست... فقط کافیه یک جای خالی توی یک گلدون پیدا کنه و اونوقت محاله وقتی هفته دیگه به گلدون سر بزنی جوونه ی دونه ی کاشته شده رو نبینی ^_^

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۵۳
نارِن° جی

.

انگار باید یک ابر باشد...

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۲۶
نارِن° جی

.

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

- حافظ -


+ میدونی؟!

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۲۳
نارِن° جی

.

نامبرده در آرزوی یک لیوان دوغ گدوک درجاده مه گرفته فیروزکوه روزگار میگذراند!

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۸
نارِن° جی

.

هرکس باید روزانه یک آواز بشنود،

یک شعر خوب بخواند،

به یک اثر هنری خوب نگاه کند،

و در صورت امکان

چند کلمه حرف منطقی بزند...!


- گوته-

۰ نظر ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۲۰
نارِن° جی

.

با خودم گفتم میشمارم،

اگه رسید به ده تا میذارمش کنار.

شمردم،

شد چهارده تا.


یاد من تو را فراموش.

۰ نظر ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۸
نارِن° جی

.

ساقی امشب مثه هر شب اختیارم دستته

اگه نگی مستی بسه ته

:))

۰ نظر ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۵۰
نارِن° جی

.

عشق به دیگری، ضرورتی است که از حادثه برمی خیزد نه از اراده به انتخاب، و همین کار را مشکل میکند. در به در که نمیتوان به دنبال محبوب خاکی گشت. در هر خانه را که نمیتوان کوبید و پرسید : ( ایا یار من اینجا منزل نکرده است؟) سر هر گذر، همچون اوباش، نمیتوان ایستاد و در انتظار عبور یار زمان کشت... و همین هاست که کار را مشکل میکند...


- مردی در تبعید ابدی، نادر ابراهیمی-

۰ نظر ۲۹ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۹
نارِن° جی

.

تو عزیز دلمی :))

۰ نظر ۲۹ دی ۹۴ ، ۱۲:۴۲
نارِن° جی

.

آن نخل ناخلف که تبر شد، ز ما نبود

ما را زمانه گر شکند ساز میشویم

< صائب تبریزی >

۰ نظر ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۴:۰۲
نارِن° جی

.

عزیزدل

دیگه از این خوابا نبینا، باشه؟

من دایی بزرگ رو یادم نیست، فلان و بهمان رو هم نمیشناسم، ولی اینو بدون که حق ندارن بیان به خوابتو بگن داریم فلان چیز و بهمان چیزو اماده میکنیم که داری میایی پیش ما. باشه؟

۰ نظر ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۶
نارِن° جی

.

هی

لعنتی

مگه تو دامن گیر نبودی؟

۰ نظر ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۹
نارِن° جی

.

استادم میگه سه رنگ خدا:

اکر، فیروزه ای، لاجوردی

۰ نظر ۱۸ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۳
نارِن° جی

.

دیگه  حس میکنم سن ام به حدی رسیده که باید برم یه گوشه بشینمو بخونم:


من اگرچه پیرم و ناتوان، تو مرا ز درگه خود مران

که گذشته در غمت ای جوان، همه روزگار جوانی ام

- هاتف اصفهانی -

۰ نظر ۱۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۱
نارِن° جی

.

پشنگ خان! خودمونیما, جنابعالی خیلی موجود لجبازی هستی، هروقت بعد یه مدت چند روزه بهت سر میزنم خیلی رفتار زشت و شنیعی با من داری

جناب؛ با ما به از این باش که با خلق جهانی

۰ نظر ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۱
نارِن° جی

.

پیشنهاد بچه های کوچولو برای شستن گوگولو منو همونقدر :) کرد که پیشنهاد یک شخص مبنی بر دادن گرامافون عتیقه اش به همراه کلی گرام میتونه :)م کنه

+ هرچند که مکان اول و اخر شستن گوگولو کارواشه ولی همینکه فکر کردن و راهی رو پیدا کردن و به زبون اوردن خودشه خیلی :))

۰ نظر ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۰
نارِن° جی

.

نامبرده بسیار بسیار ذوق زده است از اینکه باز هم میتونه بگه:

باز هم یک تئاتر لعنتی عزیز دل دیگر ^_^ 

۰ نظر ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۱:۰۹
نارِن° جی

.

تازه الان جایز هست که بگم قدم تمبک نو رسیده مبارک ^_^

گژگین خان! سلام!

۰ نظر ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۰:۲۸
نارِن° جی

.

لعنت به تو و باغچه های بیخودی که توی ذهنت آبیاریشون میکنی

۰ نظر ۱۱ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۰
نارِن° جی

.

نامبرده در حال راه رفتن بود که یهو فریاد آخ گفتنش بلند شد، رفیق جانش با هراسیمه پرسید تو را چه شده است؟! و نامبرده جواب داد یه لحظه فشار زندگی انگار داشت کمرمو میشکوند, درد خیلی وحشتناکی بود

۰ نظر ۱۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۷
نارِن° جی

.

عمیقا نگرانم! 

این ترم نیاز به معدل بالایی دارم و به همین دلیل برای اولین بار دستم رو برای ارائه کنفرانس های مسخره درس های عمومی بالا بردم و با ارائه این کنفراس، در نهایت سه نمره به هر نمره ای که گرفتم اضافه میشه. و حالا من عمیقا نگرانم مبادا در حدی درس بخونم که نمره ام بیشتر از ۱۷ بشه!

۰ نظر ۱۰ دی ۹۴ ، ۰۷:۳۳
نارِن° جی

.

کِی باشد و کِی باشد و کِی باشد و کِی
مِی باشد و مِی باشد و مِی باشد و مِی
او گه لب مِی بوسد و من گه لب وی
او مستُ ز مِی گردد و من مستُ ز وی
:))
۰ نظر ۰۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۲۶
نارِن° جی

.

کاش دست های من, دست های مجید دلبندم بود و من توانایی اینو داشتم در همین حالت لم داده اونارو از روی اپن به سمت یخچال ببرم و بستی شکلاتی رو بردارم.


 دست های مجید دلبندم جز بهترین دست هاس حتی اگه روزی  بیست وهفت بار مثل هنزفری توی هم گره بخوره :))

۰ نظر ۰۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۱
نارِن° جی

.

چهار ستون بدنم در حال لرزیدنه, همینطور قلبم هم در حال گولوپ گولوپ کردنه و دلیل همه این ها یک سوسک به اندازه یک بند از یک انگشته.

+ و من برای اولین بار توی عمرم یک سوسک کشتم!

۰ نظر ۰۳ دی ۹۴ ، ۱۳:۳۵
نارِن° جی

.

شاید اگه خونه بودم فردا میرفتم پارکینگ پروانه, بعد با یک جفت گوشواره اناری برمیگشتم

۰ نظر ۰۳ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۵
نارِن° جی

.

+ رعنا ها رو دسته جمعی بخونید :))


نرمک نرمک از لب چشمه می آید    رعنا

خندان خندان ناز و کرشمه می آید   رعنا

مه رو    رعنا      سیه مو     رعنا

مایه مازی عمر درازی گل مایی        رعنا

چه بلایی    رعنا

اندک اندک در سر کویت افتادم        رعنا

لنگان لنگان راه  صالت پیمودم         رعنا

دلبر       رعنا      ستمگر    رعنا

بانگ امیدی  صبح سپیدی  گل مایی  رعنا

چه بلایی     رعنا

دریا دریا درشب هجرت خون گریم    رعنا

یک دم بازا تاکه ببینی چون گریم       رعنا

باز آ    رعنا     خدا را     رعنا

باد بهاری  صبر وقراری  گل مایی       رعنا

چه بلایی    رعنا



+ خواننده: ملوک ضرابی

۰ نظر ۰۱ دی ۹۴ ، ۱۰:۵۱
نارِن° جی

.

خداوند روز اول آفتاب را آفرید

روز دوم دریا, روز سوم صدا را

روز چهارم رنگها را, روز پنجم حیوانات

روز ششم انسان را

و روز هفتم خداوند اندیشید دیگر چه چیزی را نیافریده است

انگاه خیال برت نداره که تو را برای من آفرید

 بلکه یک چیزی آفرید به نام خواب!

چیزی که در حال حاضر میتوانم ساعت ها توش غرق بشم :))


+ بنده کاملا مشرف به این موضوع هستم که گند زدم به شعر جناب پل الوار


۰ نظر ۳۰ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۲
نارِن° جی

.

 در این شب یلدا ز پی ات پویم
به خواب و بیداری سخنت گویم
۰ نظر ۳۰ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۲
نارِن° جی