من تا همین الانش هم وقتی صحبت به رانندگی میرسید باد مینداختم تو گلو و میگفتم: من از تهران تا یزد رو یک سره نشستم پشت فرمون یا مثلا از تهران تا رشت رو رفتم و کلی شهر هارو دور زدمُ از فیروزکوه برگشتم! اما الان یه جمله جدید به همه اینا اضافه شده و اون هم اینه که: من یک هفته ی تمام توی ترافیکِ دیوانه کننده در حالیکه دست راستم به صورت کاملا بی جون روی پام بود، فقط و فقط با دست چپ رانندگی کردم! اونم با ماشین دنده ای!
+ و من دلم برای کسایی میسوزه که این جمله هارو بارها و بارها شنیدن و حالا باید جمله ی جدیدا اضافه شده رو هم تحمل کنن :))