.
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۲۳ ق.ظ
هنوز که هنوزه بعضی وقتا خیلی دلم هوای شهر ستاره هارو میکنه. مثلا وقتی سر سفره نشستم و دلم زیتون سیاه میخواد و نیست، بغض میکنم و میگم ولی اگه اونجا بودیم الان زیتون سیاه داشتم! یا مثلا وقتی دنبال یه شبکه تلویزیونی میگردم و پیداش نمیکنم، بغض میکنم و میگم ولی اونجا داشتیمش! یا مثلا وقتی سر صبحانه اولین لقمه ی حلوا ارده رو میخورم، بغض میکنم و میگم ولی بهترین حلوا ارده ها مال اونجا بود! یا مثلا وقتی لبتابم خراب میشه بغض میکنم و میگم ولی اگه اونجا بودیم میدونستم کجا ببرمش! میدونی؟ هنوز که هنوزه دلتنگی های بزرگمُ سر چیزهای کوچیک خالی میکنم.
۹۸/۱۰/۱۳