هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

پنجشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۶ ب.ظ

ای دل جهان به کام تو شد شد نشد نشد
دولت اگر غلام تو شد شد نشد نشد
این دختر زمانه که هر دم به دامنی ست
یکدم اگر به کام تو شد شد نشد نشد
این سکه ی بزرگی و اقبال و سروری
یک روز هم به نام تو شد شد نشد نشد
چون کار روزگار به تقدیر یا قضاست
تقدیر بر مرام تو شد شد نشد نشد
روز ازل چو قسمت هر چیز کرده اند
عیشی اگر سهام تو شد شد نشد نشد
چون باید عاقبت بنهی خانه را به غیر
آباده کاخ و بام تو شد شد نشد نشد
زان می که تر کنند دماغی به روز غم
یک قطره گر به جام تو شد شد نشد نشد
دامی به شاهراه مرادی بگستران
این صید اگر به دام تو شد شد نشد نشد
یک دم غنیمت است بنوشان و می بنوش
صبح امید شام تو شد شد نشد نشد
در درگه ملک چو غلامان بزی حکیم
بر حضرتش مقام تو شد شد نشد نشد

۹۹/۰۳/۱۵
نارِن° جی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">