هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۴۸ ب.ظ

توی کتاب شوایک سرباز پاکدل، شوایک یک انسان ساده ایه که بخاطر سادگیش از طرف جامعه احمق قلمداد میشه. جالبه که خب جامعه اصلا انسانِ پیچیده ایه شده. همه از جنگ فرار میکنن ولی این چون عاشق دفاع از میهنش هست میخواد بره بجنگه و میگن این دیونه است و میبرنش تیمارستان‌. ببین میهن دوستی اینجا برابر میشه با دیوانگی. ببینین جهان چقدر عجیبه، نه شوالک. بعد که از بیمارستان ترخیص میشه میگه:

 

من نمیدانم چرا مردم این همه از تیمارستان بد میگویند، آنجا تو میتوانی هرکسی که باشی باشی، ادعای هرکسی را که میخواهی بکنی. دوستی داشتم که آنجا خودش را مریم مجدلیه میدانست‌. یا دوست دیگری که خودش را جلد شانزدهم اینسکولیپلیا میدانست و معتقد بود که خوب صحافی اش نکرده اند و خوب باید صحافی شود. آنجا میتوانی هر ادعایی بکنی، هر کس و هر چیز را هر چقدر که دلت میخواهد گاز بگیری، به هر کسی هرچقدر که دلت میخواهد فحش بدهی. بی شباهت به پارلمان نبود. آنجا دموکراسی ای وجود دارد که حتی سوسیالیست ها خوابش را هم نمیبینند. 
+ این تعبیر آزادی رو من خیلی جاها نتونستم به این زیبایی پیدا بکنم.

 

" اردشیر رستمی- کتاب باز "

۹۹/۱۲/۱۴
نارِن° جی

نظرات  (۱)

وبلاگ خیلی خوبی دارید

امیدوارم موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">