هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

سه شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۳۸ ب.ظ

نبودی که از پنجره نگاه کنی ماشینمو که داره میاد و دست تکون بدی، نبودی که وقتی از آسانسور میام بیرون بغلم کنی و بوسم کنی و بهم بگی کفشاتو بیار تو، یه بار دزد اومده کفشارو برده، نبودی که واسم فالوده بیاری بگی فلانی رو فرستادم واست بگیره چون تو دوست داشتی، نبودی که برنج زعفرونی هاتو با مرغ بکشی واسم و بگی بخور. نبودی. نبودی. نبودی. مادربزرگ، نبودی که اینارو بگی...
+ آخ که چادرت هنوز روی مبله، که هنوز عکس نتیجه ات گوشه گوشه ی خونه است، آخ که هنوز نتونستم پامو بزارم توی اتاقت

۹۹/۱۲/۲۶
نارِن° جی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">