هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۳۷ ق.ظ

مادربزرگی، من دلم خیلی برات تنگ میشه ها، هیچ میدونی؟ برای دستایی که هر چی باهاش میکاشتی سبز میشد، برای شعرهایی که همیشه برامون میخوندی، برای نگرانی هات، حتی برای اینکه نوه ی بزرگت رو بیشتر از من دوست داشتی، برای هوشی که همه رو متعجب میکرد، حتی برای وقتایی که لج میکردی بری، برای ساک هامون که همیشه اونقدر پرش میکردی که کمر درد میشدیم، برای نگرانی هات برای درختای پرتقال و نخل ها. برای چروک های دستات‌. آخ که بعضی وقتا بدجور دلم تنگ میشه برای جزئی ترین چیزها...

۰۰/۰۶/۲۱
نارِن° جی

نظرات  (۱)

۲۲ مهر ۰۰ ، ۰۴:۰۲ در مسیر شدن

پرتقال :/

پاسخ:
آره! خودمم شرمنده شدم 😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">