هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۰ ق.ظ

اولین دندانم که افتاد، یک قوطی کبریت برداشتم، خالی اش کردم، روسری ام را قیچی کردم و برایش تشک و پتو درست کردم، شب هم گذاشتمش زیر سرم و آرزو کردم صبح یک مداد رنگی بیست و چهار رنگ داشته باشم؛ شب از استرس خوابم نمیبرد، نمیدانستم فردا چه چیزی در انتظارم است، واقعا یک بسته مداد رنگی بیست و چهار رنگ دارم یا اصلا هیچ خبری نیست؟!

صبح که بیدار شدم هیچ کدام از این ها اتفاق نیفتاده بود، جعبه مداد رنگی کنار رختخوابم دوازده رنگ بود!  من به این نتیجه رسیدم که هر چه که از فرشته دندان بخواهی کمی کمترش را میدهد، برای همین دفعه بعد باید آرزوی مداد رنگی سی و شش رنگ را داشته باشم تا فرشته بیست و چهار رنگش را بیاورد!

نزدیک افتادن دندان بعدی بود که یادم نیست چطور، ولی میم جان یک جوری حالی ام کرد بسته مداد رنگی کار او بوده، درنتیجه بیشتر از این ها  از فرشته دندان توقع نداشته باشم و خودش به وقتش بیست و چهار رنگش را برایم میخرد:)  

+ ما به فدای میم جان مان :)

۹۵/۰۳/۰۴
نارِن° جی

نظرات  (۳)

۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۲:۵۵ شکلات تلخ
:))) عالی بود
۰۴ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۸ خانوم رنگین کمون
اخیییییییییییی چه بامزه بود پستت:)عزیزم:)
منکه هیچوقت تجربه هدیه دندونی گرفتن نداشتم مامانم انگار بهش اعتقاد نداره واسه همین داستانشم هیچوقت برام نگفت وقتی بزرگ شدم فهمیدم همچین چیزی هست
مداد رنگی های 24 رنگ فکر کنم آرزوی همه بچه های اون زمان بود. خوشحالم از نسل آرزوهای تبلتی نیستم. :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">