هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

هــــِجاهای یک مِداد نارِنــــجی

بنویس...
از هر چه که هست
از هرچه که نیست
از هرچه که اتفاق افتاد
از هرچه که قرار است اتفاق بیفتد
از همین لحظه ها
از همین بودن ها
هر چه که در ذهن داری
و هر چه که در دل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

.

درسته غر میزنم وقتایی که لج میکنه که ببرمش خونه اش، درسته بعضی وقتا حرصم میگیره از‌حرفاش، ار کاراش، ولی میدونی چیه؟ اگه یه روزی بیاد که نخواد باشه منم نباید باشم. میدونی؟

سالهای اولی که میم جان میرفت مدرسه، بغل اون بود که میتونست ارومم کنه، شعرهای اون بود که میخندوندم، عصر که میشد با اون میرفتیم لب پنجره که اومدن میم جان رو منتظر بشینیم. میدونی چی میگم؟ اون تنها کسی بود که لب پنجره کنارم وای میستاد تا اومدن میم جان رو از دور ببینمو با خوشحالی نشونش بدمو بگم اومد.


اول دبستان دونه دونه بچها داشتن اوریون میگرفتن، یه روز وسط کلاس اومدن دنبالم، گفتن که حدس میزنیم اوریون گرفتی، باید بری خونه. دست تو دست مستخدم رفتم تا رسیدم خونه، در رو که باز کرد گریون رفتم تو اتاق، کلی نگران شده بود، هی میگفت در رو باز کن، اخه چی شده؟  میدونی؟ اگه بخواد نباشه کلی نگرانش میشم، هرجا که باشه میرمو هی میگم در رو باز کنه، هی میگم اخه چی شده؟


با عصبانیت گفتم دکتر غلط کرده گفته، چرت گفته، چرت. میدونی؟ دلم میخواد راست گفته باشم که چرت گفته، اخه میدونی؟ مهربون ترین مادربزرگ دنیائه مادربزرگ من.

۰ نظر ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۳
نارِن° جی

.

+ من داره خوابم میاد

- اصلا به خودت فشار نیار، ناراحت میشم فشار بیاری، بریم بخوابیم

پیوست: برگرفته از مشکلات عدیده ماتحت در حین انجام کار برای تحویل پروژه

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۱
نارِن° جی

.

بعضی وقتا دلم میخواد همچین پشنگو بغل کنم، فشاااااار بدم که همه سیم هاش پاره شن،‌ برن توی‌ بدنم و بعد من جان به جان افرین تسلیم کنم‌ :))

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۵۲
نارِن° جی

.

همی گفته ام و گویه ام بارها هوای خوب هواییه که پتویی باشه :))

۰ نظر ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۹
نارِن° جی

.

درواقع هیچیش به هیچیش نیست، میدونی چی میگم؟!

۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۳۷
نارِن° جی

.

نمیشود که بهار از نو سرسبزتر باشد

شکوفه از تو شاداب تر

پاییز از تو غمگین تر.


نمیشود که تو باشی و شعر هم باشد

نمیشود که تو باشی، ترانه هم باشد

نمیشود که تو باشی، گلدان یاس هم باشد

نمیشود که تو باشی، بلور هم‌ باشد

     نمیشود که شب هنگام

              عطر نگاه تو باشد

                 محبوبه های شب هم باشند.

نمیشود که تو باشی، من عاشق تو نباشم

نمیشود که تو باشی

        درست همینطور که هستی

               و من هزار بار خوب تر از این باشم

               و باز، هزار بار، عاشق تو نباشم


نمیشود، میدانم

نمیشود که بهار از تو سرسبزتر باشد...


« یک عاشقانه آرام- نادر ابراهیمی»

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۰
نارِن° جی

.

موقعیت آنی چیز کوفتی ایه، چیز کوفتی ای که فقط با گذشت زمان میشه به ارزش واقعیش پی برد، به ارزش خوب یا بدی که اون موقعیت آنی داشته

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۹
نارِن° جی

.

من حتی توانایی تصور کردن میم جان را هنگام پوشیدن لباس های مدرسه‌ اش دارم، با این مو های‌ کوتاه کرده اش،  موهای کوتاهی که گردی صورتش را بیشتر میکند، همینطور درشتی چشمان زیتونی رنگش‌ را. موهایی که معصومیت چهره اش را به خچبی نشان میدهد

+ ما به فدای میم‌ جانمان

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۷
نارِن° جی

.

یک دیوار با مقاوت فوق العاده برای کوبوندن سرم لطفا

۰ نظر ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۲
نارِن° جی

.

همه ما افراد معمولی ای هستیم، خسته کننده ایم، شگفت انگیزیم، شجاعیم، قهرمانیم، بی پناهیم ، شاد و خندونیم، فقط به روزش بستگی داره.


برد ملتزر


۰ نظر ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۳۳
نارِن° جی

.

جدل ها تا به این اندازه دوام نمیاوردند اگر که تنها یک طرف مقصر بود

رائول لاروش

۰ نظر ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۵
نارِن° جی

.

یادش بخیر اون زمانایی که مینشتم توی ماشینو اینو به گوش‌جان میسپردم :))


چه رعنا و چه زیباست تو را رو

چه ناز است در آن دیده و ابرو


از انرو که بدیدیم تو را رخ

نگیریم ‌به غیر از تو به کس‌ خو

۰ نظر ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۵
نارِن° جی

.

دوباره همین یک ساعت پیش لعنتی :)

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۱
نارِن° جی

.

این قرص قرمز ژله ای ملقب به ژلوفن کی حکم ایجاد ارامش در ناحیه دل بنده رو‌ اجرا میکنه؟

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۵
نارِن° جی

.

بعدش هم به گل گیسو گفته برود کارتون ببیند و او که ازش پرسیده مگر میخواهد کجا برود بهش گفته میخواهد برود توی کمد بابایی بنشیند و یک کم بو بکشد.

کاری که توی خانهخ ما رسم بود و هروقت که یک کدام از ما دلش برای آن دیگری تنگ میشد میرفت توی کمد اتاق او و چند دقیقه ای توی کمد او،  همه چیز را بو میکشید و ریه هایش را از عطر تن و لباس ان دیگری پر میکرد.

کافه پیانو

+ حس همزاد پنداریم با این قسمت آتقدر زیاد بود که به چکه افتادم

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۹
نارِن° جی

.

امروز وقتی به خانه رسیده به گمانم یک دل سیر گریه کرده باشد.

شهریور‌که بیاید میشود چهارسال که وقتی به خانه امده پسر بزرگش نبوده تا بگوید دستمال هایش را روی زمین پخش و پلا نکند

و چند هفته ای میشود پسر کوچکش هم مسافرت رفته و نیست تا از شام شب ایراد بگیرد

و دختربرادرش به کشور خودش رفته و دیگر نیست تا با همان زبان نصفه نیمه فارسی اش بگوید باید تمرین های کلاس ده خدایش را انجام دهد

و امشب خواهرش هم ‌نیست تا به قول خودشان به کافه شان _ تراس خانه_ بروند، چایی بخوردند و گپ بزنند

و امشب خواهر زاده اش هم نیست تا زنگ بزند به سرایدار و بگوید کلید های استخر را بگذارد روی در و بعد با هم بروند و روی اب شناور بمانند

+ لعنت به منی که امشب نیستم تا با هم برویم استخری که سرایدار کلیدهایش را روی درش گذاشته...

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۳
نارِن° جی

.

من [ .... ] و [.... ] 

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۴
نارِن° جی

.

یک‌ قصه گوی خوش صدا لطفا
۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۳
نارِن° جی

.

همین یک ساعت پیش‌لعنتی :)

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۳
نارِن° جی

.

ماه شب چهارده

و

آب دریا

و

آسمون

و

ساحل شنی

+ ینی به به ^_^

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۹
نارِن° جی

.

اگر چه دل نهادم بر جدایی

 ولی سوزم ز داغ آشنایی

ز کویت میروم اما دل اینجاست

ندارم تاب دوری مشکل اینجاست

« ردیف اپازی محمود کریمی/ دستگاه همایون، نی داوود »

۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۵
نارِن° جی

.

چهار مضراب ها جون میدن برای وقت هایی که نوار خیال یک جایی گیر کرده باشه. میتونی سر فیگورهای ریتمیک بمونی و بمونی و بمونی و هر وقت نوار خیال شروع به گشتن کرد جمله رو شروع کنی به انتظار رسیدن به فیگور ریتمیک بعدی و گیر کردن دوباره نوار

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۰۷
نارِن° جی

.

مرگ بر کفتران بی ناموسی که بر روی کولرهای مردم در تراس کارهای بی ناموسی میکنند و شپلق شپلق پر و بالهای خود را بر روی کولر میکوبند و مردم غرق در خواب را بیدار میکنند و انقدر در کارهای بیناموسی خود غوطه وراند که صدای تپ تپ کوبیده شدن دستی به شیشه را نمیشنوند...

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۴
نارِن° جی

ریختم عوض شده

از وقتی که تو را ریخته ام توی خودم

حالا،

هم ریخت توام

« کامران رسول زاده »

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۲
نارِن° جی

.

نمیدانستم بعضی ها هستند که در بیرون کشیدن لایه های بد وجود آدم تا این‌اندازه هنرمند اند.

« خانوم/ مسعود بهنود »

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰
نارِن° جی

.

دلمان از همان سیب زمینی هایی میخواهد که با رفیق جان قایمکی گرفتیم،‌ توی ان ظرف خیلی گنده، و بعد همونطور که دولپی در دهانمان میگذاشتیم شان، میم جان زنگ زد و من گفتم که درحال خوردن یک ظرف بزرگ پر از سیب زمینی هستیم و از انجا که همه پول هایمان را خرج کردیم دمش را بالا نیاورد

وقت بازگشت همه گفتند نووووش جان! صدای روی بلندگویم را شنیده بودند، سرخ شدیم، انقدر که از همان آه نداشته در بساطمان پولی دراوردیم و سیب زمینی ای خریدیم، سیب زمینی در همان ظرف های گنده :)

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۱
نارِن° جی

.

متخصص شکنجه وجودم اینجانب رو بعد از رسوندن میم جان به راه اهن و آغاز جدایی هفت روزه مستقیم به سوی فیلم های بچگی سوق داد تا چکه ها را به سیل تبدیل کند
« اردیبهشت ۹۴ »
۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۸
نارِن° جی

.

از سری کارهای نفرت انگیز در خانه و کلا در دنیا، شستن ظرف، شستن سینک و خاای کردن باقی مانده غذاها توی سطله!

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۵
نارِن° جی

.

دگر چه میخواهم من

چو کشیده ای از بر من دامن

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۷
نارِن° جی

.

گفته ام و گویه ام بارها، یکی باید باشد که آدم را مثل کف دست بلد باشد ^_^

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۳
نارِن° جی

.

در نرم افزار رویت چهار گیره کاری هست که پلان باید در میان انها کشیده شود تا نرم افزاذ بتواند نما، مقطع و پرسپکتیو‌ کاملی تحویل دهد، هر چه پروژه بزرگتر، فاصله بین‌گیره ها هم بیشتر.

+ از محدودیت های گیره های ذهن بیزارم، گیره های ذهن ادم ها به راحتی قابلیت جابجا شدن ندارند...

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۱
نارِن° جی

.

یکی‌از وظایف آدم های فهیم تعظیم در برابر شخص شخیص گوجه سبز است ^_^

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۷
نارِن° جی

.

استاد گرانقدر راجع به من و رفیق گرامی فرمودند: یا خوابن، یا میخورن، و یا میخندن، ایضا ایشون فرمودن این تحفه ها چی ان اوردن سر کلاس من، این ها موجودان مستمع آزادی هستن که هر کار دلشون بخواد میکنن؛ و در پایان عرایض بالا ایشون بسیار از حضور گرم و صمیمی مان سر کلاس تشکر کردند و فرمودند تا به حال دانشجویانی به باحالی ما نداشته اند

پیوست: من و رفیق جان بسیار خشنود وخرسند از گروه دو نفره مان هستیم، همینکه فعل ها جمع بسته میشوند و از حالت مفرد خارج اند کلی نور امید در قعر دل هامان روشن‌ میکند. این همه به گند کشیده شدن ها اگر روی یک‌نفر اتفاق میافتاد دیگر هیچ‌چیزش خنده دار نبود :))

- اردیبهشت ۹۴ -

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۴
نارِن° جی

.

دیگه دلمون طاقت گوش کردن دیدی ای مه استاد بنان و تو ای پری کجایی استاد قوامی رو‌ نداره. قرار بود اولین تصنیف های پخش شده از گرامافون عزیز دل همین ها باشن، ولی در حال حاضر همان گرامافون عزیز  چند صد پله ای با اینجانب فاصله داره

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۶
نارِن° جی

.

+ ببخشید، اقای...؟!

- بله خودم هستم، شما؟

+ دخترتون!

۰ نظر ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۰
نارِن° جی

.

یعنی پسری که توانایی درست کردن آتیش نداره فقط به درد لای جرز میخوره و بس! البته باز هم امید نیست در همان لای جرز هم کارایی مفیدی داشته باشه!

۰ نظر ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۷
نارِن° جی

.

ای سرو بلند بالا

رویت را به ما بنما :))

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۹
نارِن° جی

.

بعضی ها همانقدر عبوس به رانندگی ادامه میدادند، بعضی ها میخندند و دست تکان میدادند، بعضی ها زبان درازی میکردند و من ته دلم از همان زبان دراز ها بیشتر خوشم میامد


کاش باز هم میشد زانوهایم را روی صندلی ماشین بگذارم و از شیشه عقب به جاده نگاه کنم و منتظر رسیدن یک ماشین باشم تا بخندم و برایش دست تکان بدهم و منتظر دیدن عکس العمل راننده اش باشم


۰ نظر ۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۸
نارِن° جی

.

واژه « لعنتی » در فرهنگ لغت من به دو معناست:

لعنتی ای که عزیز دل نباشد

لعنتی ای که عزیز دل باشد

:))

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۲
نارِن° جی

.

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار

دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمیزند

دل خراب من دگر خراب تر نمیشود

که خنجر غمت از این خراب تر نمیزند

« هوشنگ ابتهاج »

۰ نظر ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۹
نارِن° جی

.

زندگی باید چیز‌ لعنتی ای باشد، چیز لعنتی ای که مثل برق میگذرد، چشمانت را میبندی و کمی بعدتر باز میکنی، فقط کمی بعدتر، ولی گویا واژه کمی برایش کم بود، چشمانت را که باز میکنی همه چیز عوض شده است، همه چیز انقدر زیاد عوض شده است که شکه میشوی، انقدر شکه میشوی که به خودت یاداوری میکنی کافی است چشمانت را ببندی و کمی بعدتر‌ باز کنی، کمی بعدتری که شاید به دنیایی ختم شود که تو دیگر در آن زندگی نکنی.

+ چند ساعت که به عقب برگردم، و بعد از آن بیست و‌یک سال فلش بک بزنم یک زن جوان مادر شد و یک‌ مرد جوان پدر، مادر و پدر کودکی با سه‌کیلو‌ و ‌هشتاد گرم وزن و پنجاه سانت قد.

کودکشان چشمانش را بر هم گذاشت، کمی بعدتر بازشان کرد، فقط کمی بعدتر، ولی گویا واژه کمی برایش کم بود، چشمانش را که باز‌کرد همه چیز عوض شده بود.

+ کودک بیست و یک ساله ی بزرگ شده برای خودش لالایی گذاشته بود، به یاد دقایقی پیش که تازه چشمانش را باز کرده بود...

۰ نظر ۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۳:۲۳
نارِن° جی

.

همیشه قسمت لواشک های مامان پز اینه که قبل از تبدیل شدن به لواشک، یعنی در‌همان مراحل ابتدایی سفت شدن توسط یک انگشت خبیث خرده شوند :))

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۳
نارِن° جی

.


- فردا باید زودتر بریم کار کنیم؟

+ هرچی تو بگی

- من چی بگم؟! هرچی خودت گفتی همون

+ نمیدوم والا، حالا خودت یه نظر بده

پیوست: تاثیر گرفته از مشکلات ماتحت ۲ و عملیات پاس دادن توپ به زمین حریف برای نه آوردن :))

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۶
نارِن° جی

.


گفته ام و گویم بارها که زندگی باید یه جایی وسط تعطیلات متوقف بشه و از اون روز به بعد تا ته دنیا یک روز تعطیل باقی بمونه!

+ تاثیر گرفته از مشکلات عدیده در قسمت ما تحت

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۵
نارِن° جی

.


دلم انقلاب فرهنگی میخواهد

انقلابی دو ساله

دو سال تعطیلی تمامی دانشگاه های کشور!

۰ نظر ۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۹
نارِن° جی

.

اینکه تصمیم بگیری چهارسال وبلاگ نویسی را سروسامانی بدهی، آدرست را تغییر دهی، همه چیز را نو کنی چیز خوبی است، البته تا وقتی خوب است که در جایی زندگی نکنی که وقتی شب چشمانت را میبندی و صبح بازش میکنی همه چیز پووووووف با یک اجی مجی لاترجی ناپدید شود ... 

+ با حرکت نهایی بلاگفا بنده وبلاگم را از نو میسازم با نسخه نصفه نیمه پشتیبان...

۰ نظر ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۷:۵۶
نارِن° جی

.

بی شرف کارساز نبود، فحش های آب و نون دارتر لازم ام
۰ نظر ۰۱ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۰
نارِن° جی

.

رنگ سرمه ای میزان رعنایت رو دو الی سه درجه افزایش میده :))

۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۶
نارِن° جی

.

یعنی ۵۰٪ کیف سینما به اینه که وقتی میری توی سالن روزه و هوا روشن، وقتی میایی بیرون شبه و هوا تاریک

یعنی لعنت به اون سانس هایی که موقع تورفتن روزه و هوا روشن، و موقع بیرون اومدن هم روزه و هوا روشن

۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۱
نارِن° جی

.

ولا دیمر: خب حالا چیکار کنیم؟

استراگون: بیا هیچکاری نکنیم این مطمئن تره.

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۴
نارِن° جی